BLACK13

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر -- من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

BLACK13

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر -- من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

شرلوک هولمز

سلام دوستای گلم...

خیلی وقت بود به دلایلی که شرحش مفصله آپ نکرده بودم،

بگذریم،

اما امشب مطلبی از دوست عزیزم آقای حامد میرحسینی رو براتون میذارم که از طریق ایمیل به دستم رسیده و فکر کنم خوندنش برای شما هم خالی از لطف نیست :


شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم
چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان
رانگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت:  نگاهی به آن بالا بینداز و به
من بگو چه می بینی؟

واتسون گفت:   میلیونها ستاره می بینم .

هولمز گفت:  چه نتیجه میگیری؟

واتسون گفت:

ازلحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم.

از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید
اوایل تابستان باشد.

از لحاظ فیزیکی، نتیجه میگیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید
حدود سه نیمه شب باشد.

شرلوک هولمز قدری فکر کرد و گفت:

واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که
چادر ما را دزدیده اند!

 بله...

 توی زندگی همه ما بعضی وقتها بهترین و ساده ترین جواب و راه حل کنار
دستمونه، ولی این قدر به دور دستها نگاه میکنیم که آن را نمی بینیم...

تسلیت

شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت باد...

55 راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان

سلام دوستای گلم...

قبل از هرچیز از دوستای عزیزی که برام کامنت گذاشتن و تا امروز نتونستم جواب بدم عذر میخوام...چند روز بود که ناخوش بودم و قطعی شبکه اینترنتم هم مزید بر علت شد که نتونم آپ کنم...

اما امروز با مطلبی با عنوان (( 55 راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان )) در خدمتتون هستم... :

البته باید عذرخواهی کنم هم از شما و هم از نویسنده محترم مقاله ، چون تقریبا دوهفته پیش این مطلبو توی یک فایل NotePad ذخیره کرده بودم و الآن یادم رفته از کجا گرفتم که منبع و ماخذش رو ذکر کنم...

امیدوارم بخصوص مورد استفاده دوستانی که دنبال کار و کسب درآمد هستن قرار بگیره...


55 راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان :

هرکسی استعدادی دارد. شاید استعداد شما پاشیدن شیر از دماغتان باشد...اما هرچه که باشد این هم استعدادی است. و تقریباً از همه استعددها می شود پول درآورد. کلید کار این است که آن استعداد پنهانتان را پیدا کنید و بعد آنرا به شکل یک بیزینس دربیاورید. متاسفانه خیلی ها در آن قسمت پیدا کردن استعداد درجا می زنند. به همین خاطر در این مقاله 55 راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهانتان معرفی می کنیم تا کار برایتان ساده تر شود.

. متاسفم، هیچ بهانه ای پذیرفته نیست.
اول ببینید که با پیدا نکردن استعدادهایتان چه منافعی نصیبتان می شود. مثلاً فرض کنید که شدیداً از امتحان کردن چیزهای جدید واهمه دارید چون ممکن است عمل نکند، پس اجازه ندادن به شکوفایی استعدادتان بهانه ای برای عدم موفقیتتان است. شاید هم راحت ترید که مشکلاتتان (خستگی، بی پولی) را گردن کسان دیگر یا چیزهای دیگر بیندازید؟
وقتی بفهمید که با نشناختن استعدادهایتان چه چیزی عایدتان می شود آنوقت خیلی راحت تر می توانید آن عقاید و باورهای قدیمی درمورد خودتان را دور بریزید و به سمت ایده های جدید گرایش پیدا کنید.
2. از سر ناچاری کوزه نقاشی کنید.
من استعداد پنهانم را با نقاشی کردن کوزه در 1998 پیدا کردم که می خواستم برای 80 طعم مختلف چای روی کانتر آشپزخانه ام ظرف های مخصوص داشته باشم. تا حالا 5000 کوزه شیشه ای نقاشی کرده ام که هیچکدام شبیه هم نیستند و بیشتر آنها را هم یا فروخته ام یا هدیه داده ام.

. آینه، آینه روی دیوار
به چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی انجام می دهید و بقیه می گویند، "کاش می توانستم من هم اینکار را به خوبی تو بکنم". اینکار را همان استعداد ذاتی خود بدانید و در آینه نگاهی به خودتان بیندازید و خودتان را به خودتان معرفی کنید و مثلاً بگویید: "سلام، من آدریان گارلند هستم و میتوانم زندگی شما را ساده تر کنم". و مطمئنم که دقیقاً همان احساس را پیدا خواهید کرد.
4. بقیه قبل از شما آنرا می بینند
یک راه برای کشف استعداد پنهانتان این است که با رویی باز با ایده های جدید برخورد کنید—حتی اگر احمقانه به نظر برسند. سالیان سال کارمندان و ارباب رجوع هایی که در محل کار به من مراجعه می کردند می گفتند که من معلم خیلی خوبی می شوم. من هیچوقت این ایده را جدی نگرفتم چون فکر می کردم اصلاً با درس دادن راحت نیستم. در سال 1994 موضوعی پیدا کردم که شدیداً به آن علاقه داشتم—شکلات—و الان از درس دادن لذت می برم چون برایم مثل تفریح است و شباهتی به کار ندارد.

5. نقاط قوتتان را پیدا کنید
بهترین راه برای پیدا کردن نقاط قوت یا استعدادهای پنهانتان این است که تست آنلاین کتاب "توانایی هایتان را کشف کنید" (Now, Discover your strength) نوشته مارکیز بوکینگهام را انجام دهید. این تست آنلاین استعدادهای پنهانتان را به شما نشان می دهد.
6. توانایی هایتان را قدرت بدهید.
کتاب پیدا کردن استعداد 2 نوشته تام راث 2.0) (SrengthFinder را بخوانید. ارزشیابی های آنرا انجام دهید و به پیامهایی که می دهد توجه کنید.
7. دنبال غریزه تان بروید
هر چیزی که بیشترین رضایت فردی را به شما می دهد به احتمال خیلی زیاد همان استعداد ذاتی شماست.

8. هرکاری که دوست دارید بکنید.
بهترین راه برای کشف استعداد پنهان این است که فکر کنید به چه کارهایی علاقه دارید. چه کاری را همیشه دوست داشتید انجام دهید اما تا حالا اقدام نکرده اید؟ کدام کار که دیگران انجام می دهند را می بیند و دوست دارید که شما هم می توانستید آنکار را بکنید. مهمترین نکته در کشف استعداد این است که به کارهایی فکر کنید که دوست دارید.
9. در کلاس های Improv شرکت کنید
کلاس های Improv شمار ا ترغیب می کند فکرتان را به ژانرهای مختلف معطوف کنید: مثل سینما، کشورها، لهجه ها، دوره های زمانی و ... آنوقت همانی می شوید که برای آن صحنه لازم است: مثلاً یک خارجی، یک اشراف زاده قرن هجدهم، یک راننده تریلی 60 ساله، یک دختربچه 5 ساله و ... می شوید. صداهای مختلف از خودتان دربیاورید، مدل های مختلف راه بروید، برقصید، آواز بخوانید. خودتان را روی صحنه به چهره ها و شخصیت های مختلف تبدیل کنید و مطمئن باشید که با این راه پی به خیلی از علایق پنهان خود می برید.
10. خوب گوش کنید
اگر خوب گوش کنید مردم خیلی چیزها درمورد خودشان می گویند. همیشه برای استخدام کردن کسی، دوستیابی یا هر بیزنسی کمی درمورد پیشینه افراد تحقیق کنید.

11. توصیه الینور روزولت را دنبال کنید
"کاری را بکنید که بیشتری واهمه را از آن دارید:. این جمله را دنبال کنید و مطمئن باشید که به پیدا کردن استعداد پنهانتان کمک می کند.
12. همه چیز را امتحان کنید
وقتی دست به هر کاری بزنید مطمئن باشید که استعداد پنهانتان خواه ناخواه پدیدار می شود. فقط باید زود بفهمید که در کدام کارها استعداد ندارید و سریعاً آن را کنار گذاشته و وقتتان را هدر ندهید.
13. قلمرو آسایش مانع رشدتان می شود
بهترین راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان این است که کارهایی کاملاً جدید و ترسناک انجام دهید. چتربازی را امتحان کنید، در رستوران زیر آواز بزنید، برای دیدن مکانی بروید که هیچ چیز درمورد آن نمی دانید، برای یک مرکز بحران داوطلب شوید، در رشته ای تحصیل کنید که هیچ چیز از آن نمی دانید. دیوارهای قلمرو آسایشتان را بشکنید و مطمئن باشید که بااینکار چیزهایی در خودتان پیدا میکنید که هیچوقت فکرش را هم نمی کردید.

. خلاق باشید
هر روز 3-2 دقیقه ازوقت آرامشتان را برای فکر کردن روی یک پروژه یا ایده ای که روی آن کار می کنید اختصاص دهید. برای اینکار به خودتان وقت و فضا بدهید. اگر حواستان پرت می شود نت برداری کنید. هدف این است که اجازه بدهید فکرتان سرگردان شود. همه ما می دانیم که بهترین ایده ها زمانی به فکرمان خطور می کنند که به هیچ چیز خاصی فکر نمی کنیم. پس بنشینید، آرام باشید و فقط فکرتان را سرگردان کنید و مطمئن باشید که ایده های بسیار خلاقانه و جدیدی به ذهنتان می رسد و باعث می شود به دنیا از یک دریچه تازه نگاه کنید.
15. گوش کنید
به حرفهای کسانی که می شناسید گوش کنید. شاید ندانید که چه کارهایی را می توانید خوب انجام دهید اما آنهایی که می شناسید حتماً می دانند. دفعه بعد که کسی چیزی درموردتان به شما می گوید، از آن سرسری نگذرید، آن کار را دنبال کنید.
16. وقتی بچه بودید می دانستید
به یاد بیاورید که وقتی در زمان کودکی (قبل از هفت سالگی) با خودتان بازی می کردید چه تخیلاتی داشتید. این شما را به هدف روحتان می رساند. آیا آنموقع وانمود می کردید که معلم هستید، یا همیشه چیزهایی می ساختید، یا برای عروسک هایتان لباس می دوختید، یا به مداوای حیواناتتان می پرداختید؟ باید به یاد بیاورید که موقع تنهایی در آن سنین که تحت تاثیر هیچ کسی نبودید و خود درونیتان بسیار پررنگ تر از ذهن آگاهتان بوده، درمورد چه چیزهایی خیالپردازی می کردید

. آیا واقعاً پنهان است؟
من فکر می کنم گاهی اوقات استعدادهای پنهان ما چندان هم پنهان نیستند. بیشتر به نظر می رسد که سرکوب شده اند یا نادیده گرفته شده اند. بیشتر به آنچه که دیگران در شما می بینند و خودتان چندان اعتقادی به آن ندارید توجه کنید.
18. چه کاری برایتان ساده تر است
همه ما فکر می کنیم کارهایی را که خوب انجام می دهیم کارهای ساده ای هستند به همین خاطر ارزش و اعتبار چندانی برای آنها قائل نیستیم. و برعکس به چیزهایی ارزش می گذاریم که انجام دادن آن برایمان دشوار است و برای بقیه افراد ساده است. وقتی انجام کاری برایتان ساده است این احتمال وجود دارد که خوب هم انجامشان می دهید و مطمئن باشید که آنهایی که برایشان انجام آن سخت است برای انجام آن به شما پول می دهند.
19. موهبت الهیتان را کشف کنید
برای پیدا کردن آن موهبت خاص الهی در خودتان به چیزهایی فکر کنید که برایتان ساده است. یعنی کارهایی که برای شما خیلی ساده اند اما برای دیگران اینطور نیست. چه کارهایی هست که دیگران برای انجام آن سراغ شما می آیند چون برای شما مثل آب خوردن است و برایتان مهم نیست که حتی درقبال آن به شما پولی بپردازند.

20. یک چیز بدون هیچ تلاشی؟
1) چه کاری بوده که همیشه رویای انجام آن را در سر داشته اید؟ وقتی بچه بودید در انجام چه کاری خیالپردازی می کردید؟ چه موفقیتی در زندگی افراد دیگر باعث می شود احساس حسادت کنید؟
2) چه کاری است که بدون تلاش و زحمت و به آسانی انجام می دهید؟
3) انجام چه کاری را بیشتر از هر چیز دیگر دوست دارید؟ آنکاری که وقتی انجامش می دهید انگار زمان ایستاده است و دقایق بدون اینکه احساسشان کنید می گذرند.
4) هر چیزی حول و حوش آن استعداد پنهان اتوماتیک وار توجه شما را جلب می کند.
5) هر زمان که این کار را انجام می دهید، حتی اگر ناآگاهانه انجامش می دهید، احساس شادی، راحتی،آرامش، و امنیت میکنید.

21. جرقه درونیتان را آتش بزنید
استعدادهای واقعی ما با احساس خود ما شعله می گیرند. به ضربان قلبتان گوش دهید. وقتی سرعت آن بالا می رود، هدفمان با احساس سوختگیری می کند و باعث می شود بتوانیم وارد عمل شویم. عمل کلید کار برای یافتن استعدادهای درونیمان است. اگر آن جرقه آنجا نباشد شما استقامت کافی برای عبور از موانع و مشکلات راه را نخواهید داشت.
22. به صدای درونتان گوش کنید
ببینید صدای درونتان چه می گوید. گاهی وقت ها قبل از اینکه آن صدا را بشنویم راه میافتیم و سقوط می کنیم.
23. شکلک خندان j
چه کاری باعث می شود که روی لبهایتان لبخند بنشیند؟ همان کار را بکنید


4. عصبانی نشوید، پول دربیاورید
وقتی می بینید یک جای کار اشتباه است چرا سعی نمی کنید درستش کنید؟ اگر فکر می کنید چیزی مشکل دارد، مطمئن باشید ایجاد تغییر در آن پولدارتان می کند. این احتمال وجود دارد که وقتی چیزی شما را اذیت می کند، برای دیگران هم همینطور باشد. چه بهتر که بتوانید کاری بکنید که به نفع همه باشد.
25. ناامیدی هایتان را برطرف کنید
از خودتان بپرسید، چه چیزی ناامیدتان یمکند؟ آیا می توانید آن را درست کنید؟ شاید درست کردن آن منبع ناامیدی همان استعداد پنهان شما باشد یا همان توانایی که شما را از بقیه آدم ها متمایز می کند.
26. دنبال بزرگترین باشید
همه ایده هایتان را در نظر بگیرید و آنها را یادداشت کنید. دور همه آن کارهایی که دوست دارید یک دایره بکشید و چند روز درمورد آنها فکر کنید. حالا باید آنی را پیدا کنید که از بقیه بزرگتر است و بقیه موارد را هم درخود می گنجاند. حالا همان را انجام دهید.

30. آیا ماهی می تواند آب را توصیف کند؟
دانستن بهترین استعدادتان مثل شناخت ماهی از آب است. بهترین استعدادهای شما بااینکه خیلی طبیعی هستند اما شناختنشان سخت است. می توانید از گروهی از دوستان و نزدیکانتان، چه متعلق به گذشته و چه حال، استفاده کنید و از آنها بپرسید که به نظرشان در کاری خوب هستید.
31. گروه های مشاوره استعدادیابی
در گروه های مشاوره به اعضاء آموزش داده می شود که چطور استعدادهای پنهان اعضای دیگر را حدس بزنند. با شرکت در این گروه ها می توانید به بحث و بررسی استعدادهای خودتان و دیگران بپردازید.
32. پرافتخارترین لحظه های زندگیتان را به یاد بیاورید
موفقیت ها و دستاوردهای زندگی گذشته تان را به یاد آورده و جایی یادداشت کنید، حتی موفقیت هایی که در کودکی به آن دست پیدا کردید. مطمئناً یک نقطه مشترک در همه آنها احساس خواهید کرد و به همین ترتیب استعداد پنهانتان را کشف می کنید.

33. به فرزندانتان گوش کنید
وقتی به یک خانه جدید اسبابکشی کردیم، دختر 9 ساله ام گفت که دوست دارد روی سقف اتاقش یک آسمان نقاشی شود و روی دیوارها هم گل کشیده شود. اصرار داشت که من اینکار را انجام دهم و می گفت که میداند از عهده اش برمی آیم. اول گیج بودم ولی با پرسیدن از چند نفر درمورد نحوه قاطی کردن رنگ ها و کشیدن یک طرح جالب کارم را شروع کردم. از همانجا بود که کارم را شروع کردم.
34. دوست دارید زندگیتان چه شکلی باشد؟
خیلی وقت ها برای اینکه بفهمیم علاقه مان چیست از ما می پرسند که دوست داریم چه کار کنیم. اما برای خیلی از ما این لیست چندان طول و دراز نیست. من معمولاً بهترین اطلاعات را از ارباب رجوع هایم وقتی به دست می آورم که از آنها می خواهم یک روز/یک ماه یا یک سال از زندگی ایدآلشان را برای من توصیف کنند. اینکار باعث می شود دقیقاً بفهمید که دوست دارید زندگیتان را چطور بگذرانید و خیلی از علایقتان را کشف خواهید کرد.
35. چه چیزی ضربان قلبتان را بالا می برد و چشهایتان را برق می اندازد؟
چه کارهایی هست که گذر زمان را برایتان ساده تر می کند و می توانید ساعت ها درمورد آن حرف بزنید؟ شاید به نظرتان اینها استعداد نباشد اما اگر اینقدر از انجام آنها لذت می برید، این احتمال وجود دارد که بتواند شما را به استعدادهایتان برساند.

به تعریف و تمجیدهایی که دیگران از شما می کنند خوب فکر کنید. بااینکار متوجه می شوید که در انجام چه کارهایی مهارت و استعداد دارید.
40. به لذت های دوران کودکی فکر کنید
به دوران کودکی خود فکر کنید و ببینید چه کارها و فعالیت هایی بیشترین لذت و رضایت را به شما می داده است. شاید به یاد بیاورید که دوست داشتید با دست هایتان کار کنید یا وقت خود را به آشپزی بپردازید یا تمام روز را نقاشی کنید. شاید هم دوست داشتید که بیرون از خانه بروید و دست به اکتشاف بزنید یا اینکه برای دوستان و خانواده هنرنمایی می کردید و سرگرمشان می کردید. شاید عاشق کتاب خواندن بوده اید یا اینکه دوست داشتید چیزهای خراب و شکسته را درست کنید. وقتی بفهمید که چه فعالیت هایی در دوران بپگی باعث شادی و رضایت شما می شده راحت تر می توانید استعداد و توانایی پنهان خودتان را کشف کنید.
41. نیایش معنوی و درونی برای یافتن هدف
به درون خودتان برگردید و راهنمایی معنوی طلب کنید. احساسات و ایده هایی که منجر به عشق و هدف می شوند را شناسایی کنید. خودتان را از این زمین بکنید و کمی آسمانی شوید.
42. به علایقتان فکر کنید
به فعالیت هایی فکر کنید که بیشتر به آنها علاقه دارید و تحقیق کنید که بازار کاری برای آن وجود دارد یا نه

43. گنج های پنهان را در خاطرات جستجو کنید
به آن چیزهای ساده ای فکر کنید که در کودکی شادتان می کرده است. استعدادهای پنهان ما معمولاً در گذشته مخفی شده اند و در زندگی بزرگسالی دیده نمی شوند. به شادترین زمان های زندگیتان فکر کنید و آن نمونه ها را وارد زندگی حالتان کنید. شاید به این وسیله بتوانید استعدادهای پنهانتان را کشف کنید.
44. استعدادها در علایق نهفته اند
این احتمال وجود دارد که کسان دیگری به چیزهایی که شما به آن علاقه دارید، حتی اگر فکر کنید که به هیچ طریقی نمی توانید از آنها پول دربیاورید، علاقه داشته باشند. پس کسان دیگری را باهمان علایق پیدا کنید و ببینید دیگران چطور علایقشان را به استعداد تبدیل می کنند.
45. با پرسیدن یک سوال در 10 دقیقه استعدادتان را کشف کنید
اگر واقعاً می خواهید استعدادتان را کشف کنید و درعین حال یک نفر را در زندگیتان بهتر بشناسید اینکار را انجام دهید: کنار هم بنشینید و از طرفتان بخواهید از شما بپرسد که "تو کی هستی؟". آنوقت شروع کنید به مدت 10 دقیقه با پاسخ های یک کلمه ای جواب او را بدهید، مثلا: "یک شنونده، یک کمدین، انرژی و ...". بعد نوبت به فرد مقابل می رسد. وقتی هر دو شما اینکار را انجام دادید، به همدیگر بگویید که چه شنیده اید.

. پنهان شوید و جستجو کنید
به این فکر کنید که در دوران کودکی از چه کارهایی لذت می بردید. کودکی آزادی بیشتری دارد و ما دنبال علایقی می رویم که به طور طبیعی در ما وجود دارند. ببینید آیا می توانید آن علایق و استعدادها را به چیزی که در زمان بزرگسالی قابل استفاده باشد تبدیل کنید.
49. به تعریف و تمجیدها گوش کنید. خوب گوش کنید.
بقیه خیلی خوب می فهمند که شما در چه کاری مهارت دارید، خیلی کارهایی که خودمان جدی نمی گیریم و توجهی به آنها نمی کنیم. سعی کنید توجه بیشتری به این قبیل تمجیدها بکنید تا به استعدادهای ذاتی خود پی ببرید.
50. از دیگران بپرسید
برای پیدا کردن استعداد ذاتی خود باید از دیگران بپرسید که در چه کاری مهارت دارید. این استعداد به این دلیل پنهان است که خودتان هنوز آنرا کشف نکرده اید. یک راه بسیار عالی برای یافتن این استعدادها این است که از خانواده، دوستان، همکارانتان و حتی خودتان بپرسید.
. ساختن عطر از رایحه لیمو
من و برادرم همیشه حس بویایی بسیار قوی داشتیم اما بعد از اینکه هاوایی را ترک کردیم، دلتنگیمان برای وطن تنها چیزی بود که به ما کمک کرد اولین عطرهای مخلوط برای کودکان را بسازیم.
52. مهارت یاب برای کشف استعداد
من از تست مهارت یابی گالوپ (Gallup’s Strength Finder 2.0) استفاده کردم و وقتی نتیجه تستم را دیدم متوجه شدم که چطور تک تک استعدادهایم برای تکمیل سایر استعدادهایم عمل می کنند. همچنین متوجه شدم تقریباً همه استعدادهایم نقاط مشترکی داشتند و همین من را ترغیب کرد به سمت کار مشاوره خلاق روی بیاورم.
53. ردپاهای دوران کودکی را دنبال کنید
وقتی درمورد علایق دوران کودکیم فکر می کنم ردپای همه استعدادها و توانایی های امروزم را می بینم. و مطمئنم که احتمالاً ردپاهای دیگری هم در دوران کودکیم هست که من هنوز متوجهشان نشده ام. مطمئناً برای شما هم همینطور است. با کمی بررسی ریشه هایی را در دوران کودکیتان پیدا می کنید که می توانند رشد کرده و شکوفا شوند.
54. به چیزهایی فکر کنید که خوشحالتان می کنند
لیستی از همه کارهایی که در تمام شغل هایی که در تمام طول زندگی داشته اید تهیه کنید. آن شغل هایی که در شادترین دوران زندگیتان داشته اید احتمالاً همان استعدادهای پنهانتان هستند.
55. استعدادتان در روزنامه است
کدام قسمت از روزنامه یا مجله را بیشتر دوست دارید؟ بخش فیلم، مسافرت، ورزش، سلامتی، مذهب، یا سیاست؟ ممکن است استعدادتان در این قسمت پنهان شده باشد.

ایام فاطمیه

یا علی(ع)، رفتم بقیع اما چه سود


                                         هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود...


یا علی(ع) قبر پرستویت کجاست؟


                                          آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟


هرچه باشد من نمک پرورده ام


                                       دل به عشق فاطمه(س) خوش کرده ام


حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است


                                       فاطمه (س) حلال صدها مشکل است...


شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام (ص) حضرت فاطمه زهرا(س) رو به همه مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنم...

تحقیقات جدید حجامت در آلمان

سلام...

دوستان گلم،اگه یادتون باشه توی چند پست قبل در مورد حجامت براتون نوشتم و قول داده بودم مطالب بیشتری در این مورد براتون بنویسم که به دلیل مشغله زیاد فرصت نکردم...

امشب میخوام مطلبی از سایت شفاگر به آدرس( http://www.shafagar.com) با عنوان (

تحقیقات جدید حجامت در آلمان) رو براتون بذارم و انشاءالله توی پستای بعدی مطالب بیشتر همراه با تصاویر مربوط به حجامت رو براتون آماده میکنم...



 تحقیقات جدید حجامت در آلمان :

یوهان آبل (johann Abele ) پزشک آلمانی در کتاب خود با عنوان (( حجامت، شیوه درمان آزمون شده)) که در سال 1997 چاپ شده در مورد حجامت می گوید:
(( من اعتقاد راسخ دارم که نه تنها امروز بلکه برای همیشه ،‌ امر حجامت را در درمان بیماریها نباید نادیده گرفت . حجامت پدیده ای است که دخالت در خود تنظیم کردن کار و عملکرد بدن انسان دارد. امری که هرگز با روش های دیگر نمی توان آن را جایگزین کرد ... مطالعات ما نشان می دهد که در آلمان می توان 75 درصد بیماریها را با شیوه های درمان طبیعی از جمله حجامت مداوا کرد . )) وی در کتاب خود از بیمارانی نام می برد که تنها با یک بار حجامت بیماری چندین ساله شان بهبود یافته است و می افزاید :
(( جان کلام این است که چگونه می توان شیوه درمانی که قادراست درکوتاهترین زمان ، بدون عوارض سوء جانبی و هزینه گران و وقتگیر باعث بهبود در یک مرحله شود را به این علت که متعلق به دوران قرون وسطی است نادیده گرفت و از کاربرد آن صرفنظر کرد ؟ )) وی ضمن مقایسه حجامت با سایر روش های درمانی اظهار می دارد :
(( پزشکی که با اثرات و کاربرد بادکش و حجامت در درمان بیماریهای گوناگون آشناست، در برخورد با هر نوع بیماری بدون تردید ،‌ ابتدا در اندیشه انجام حجامت است و بعد درمانهای دیگر زیرا در عمل و در شرایط امروزی و با تعدد مراجعات ثابت شده که بادکش و حجامت آسانترین و سریع ترین روش درمان است )) .

یوهان آبل در کتاب خود به بررسی و تحقیق در مورد اثرات حجامت در مواضع مختلف بدن پرداخته است که در این قسمت بطور خلاصه به بیان برخی از نتایج تحقیقات وی می پردازیم :

الف ـ حجامت در ناحیه سه گوشه شانه : از این ناحیه تمامی آسیب و التهابات ناحیه سر را می توان معالجه نمود . همچنین حجامت در این نقطه موجب درمان التهاب حلق و عفونت لوزه می شود . حجامت در این ناحیه برای درمان Epicondilitis و درد و تورم مفاصل کلاویکولار موثر است و موجب تسریع گردش خون در غده تیروئید می شود... کسانی که دچار افسردگی بوده خلق و خوی مساعدی ندارند را باید در این ناحیه تحت ماساژ و بادکش قرار داد.
فردی که بمدت چهار هفته دچار Tonsilitis و اکستراسیستول بود و با توجه به مصرف قابل ملاحضه ای از آنتی بیوتیک ها مداوا نگردیده بود ، یک روز بعد از حجامت در این ناحیه ، به آرامش و بهبودی قلب خود دست یافت و یک هفته پس از آن ، عفونت وی برطرف شد.

ب ـ ناحیه صفرا و کبد :
حجامت در این ناحیه عبور صفرا در مسیر خود را تسهیل می کند و در مورد سندروم post cholecystectomy سریعا موجب بهبودی می شود که کمتر روش درمانی با حجامت از این نظر قابل مقایسه است. حجامت دراین ناحیه همچنین اثرات درمانی بر آب مروارید و سینوزیت مزمن دارد .

ج ـ ناحیه ریه :
حجامت در این ناحیه موجب تسهیل گردش خون ریوی و آسان شدن عملکرد قلب راست شده و در مواردی مثل برونشیت، آسم و نیز عفونت ریه موثر است. کسانیکه دچار عفونتهای ریه هستند با حجامت مداوا می شوند . تجربیات Bochmann-Hufeland حاکی از موثر بودن حجامت در مبتلایان به پنومونی با تب بالا می باشد .

د ـ ناحیه کلیه و مثانه :
بعد از حجامت ناحیه صفرا مهمترین نقطه برای پاکیزه کردن بدن از مایعات مضر ، این ناحیه است . حجامت در این ناحیه انسداد در لوله های گلومرولار و استاز عروقی را برطرف می سازد و در نتیجه بیماریهای کلیه و بسیاری از بیماریهای مرتبط با عملکرد کلیه ها درمان می شوند. برخی دیگر از اثرات درمانی حجامت در این ناحیه عبارت است از : اکلامپسی، آسم و داغ شدن بدن هنگام یائسگی.

ه ـ ناحیه لگن خاصره کوچک و تخمدانها : برخی از اثرات حجامت در این ناحیه عبارتست از : تنظیم سیستم مثانه و کیسه صفرا ، تقویت جریان خون در لگن کوچک و تقویت غدد جنسی ، بهبود آرتروز کمر ،‌ باسن و زانو ،‌ درمان ناراحتی های دوران یائسگی ، فشار خون بالا ، دیسمنوره و آمنوره، بیماریهای پروستات ، هموروئید و ...

و ـ ناحیه کنترل فشار خون بالا :
حجامت در این نقطه برای رفع درد کمر و فشار خون بالا مطلوب است. معمولا فشار خون بین 30-10 میلیمتر جیوه کاهش می یابد و برای ماهها بدون تغییر می ماند لذا از میزان داروی مصرفی بیمار میتوان کاست. همچنین با انجام حجامت در این ناحیه معمولاً سرگیجه ، وزوز گوش و مشاهده اجسام فنری در جلوی چشم رفع می شوند.
دکتر یوهان آبل در کتاب خود همچنین به بیان و توضیح موارد متعددی از بیماران که با حجامت درمان شده اند پرداخته که توضیح همه آنها در اینجا میسر نمی باشد و علاقمندان می توانند به ترجمه این کتاب مراجعه کنند.


سوال بزرگ تاریخی :
حال این سوال مطرح است که اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماریهاست چرا به یکباره ترک شده است ؟ آیا مردم نسبت به گنجینه علمی خود دچار فراموشکاری شده اند یا برنامه خاصی برای نابودی آن اجرا شده است ؟ مطالعه کتاب « تاریخ طب در ایران» که نوشته دکتر سیریل الگود پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار است حقایق تلخی را بر ما روشن می کند . با خواندن این کتاب متوجه می شویم که استعمار اولین بار به وسیله طب خود وارد این مملکت شد و حذف طب سنتی بنا به اعتراف سیریل الگود و سایر مورخین و اطبای غربی حرکتی خزنده بود که طی دهها سال تلاش و برنامه ریزی بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند ، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روی آوردن به طب شیمیایی کردند . سیریل الگود در کتاب خود می گوید :
« مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوی که مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران بود ، در دستور کار قرار گرفت لیکن به علت مقاومت مردمی هیاتهایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند . »
پزشک کمپانی هند شرقی در آن زمان فردی بود به نام Fryer وی در مورد این ناکامی می گوید :
« اینها اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت با همان تعصبی که به مقدسات متمسکند ، به اصول طب خود چسبیده اند . »
این سخنان علاوه بر اینکه عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان میدهد ، بیانگر شدت اعتقاد مردم آن زمان به طب سنتی در حد باورهای مذهبی میباشد . آیا اگر مردم که طبیعتا همیشه به سلامتی خود علاقمندند از طب سنتی خود نتیجه نمی دیدند و از آن راضی نبودند چنین به آن پایبندی نشان می دادند ؟
بعد از دوران صفویه به دوران قاجار میرسیم . سیریل الگود در ادامه کتاب خود می گوید :
« ویژگی مهم دوران قاجار انتقال طب ابن سینا به طب هاروی و پاستور بود . هیاتهای نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند اغلب پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در سنگرهای طب سنتی نفوذ کرد . »

از این سخنان خزنده بودن و اینکه این حرکت یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است روشن می شود . واضح است که برای غلبه بر یک ملت باید آن را نسبت به داشته های خود دچار خود باختگی کرد و کدام خود باختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد که برای حفظ سلامتی و درمان خود محتاج به بیگانگان است ؟ پس وقتی در این سنگر تسلیم شود سایر سنگرها را راحت تر تخلیه می کند و دقیقا به همین علت است که هیاتهای نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند .


سیریل الگود زمانی این اعترافات را می گوید که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است وی اظهار می دارد :
« بدیهی است که اکنون دور نمای طب به نحو محسوسی تغییر یافته بود . 50 سال آموزش بوسیله اساتید خارجی نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود . این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله هیاتهای پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیاتها داد. »
سیریل الگود آنگاه وضع قانون منع طبابت سنتی را به عنوان آخرین میخ تابوت ابن سینا معرفی کرده میگوید :
« در سال 1911 وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرک صورت گرفت که می گفت : هیچکس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد مگر اینکه از وزارت معارف اجازه نامه گرفته یا تصدیق نامه از ممالک خارجه داشته باشد .
بدین ترتیب آخرین میخ تابوتی که حاوی جسد مرده طب سنتی بود کوبیده شد . سمت معلمی طب ابن سینا نیز منسوخ شد . تمام این اصلاحات نشان میداد که با سپری شدن دوره مجریان طب رازی و ابن سینا ، روشهای طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردیده است . رسم دیرینه خدمت شاگردی نیز از بین رفت و حکیم ها دیگر نمی توانستند شاگردانی به سوی خود جلب و معلومات و تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند . تمامی این پیشرفتها به وسیله سیاست اروپا به شدت کنترل می شد . »
ملاحظه می کنید که اصلا صحبت از یک حرکت علمی و یک جایگزینی منطقی در کار نیست و اصلا تحقیق و بحثی در تاریخ نمی بینیم که مقایسه ای میان طب رایج و طب سنتی انجام و رای به برتری طب رایج داده باشد .
آری این بود مختصری از حادثه نامیمونی که بر سر طب سنتی ما و مخصوصا حجامت رفته است و حجامت از آنجائیکه درمانی بدون داروست و هیچ وابستگی به خارج ندارد ، بیش از سایر روشهای درمان در طب سنتی مورد عناد و ستیزه جویی قرار گرفته و می گیرد .
علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به منابعی که معرفی شد مراجعه کنند .
در پایان ، لازم به ذکر است که ما منکر پیشرفتهای پزشکی رایج در زمینه جراحی ، ارتوپدی ، ابزارتشخیصی و خلاصه آنچه به مدد تکنولوژی و مهندسی پزشکی حاصل شده است نیستیم بلکه بحث بر سر این است که طب رایج در درمان بیماریهای مزمن « Chronic Disease» ناکام مانده و روز به روز این ناکامی ها و عوارض استفاده طولانی مدت از داروهای شیمیایی بیشتر رخ می نمایاند .

در چنین شرایطی احیاء طب سنتی یک ضرورت است که به قول سعدی :

کهن جامه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : آنقدر جبرئیل در مورد حجامت به من سفارش کرد که فکر کردم مبادا واجب است . ( بحارالانوار ج 62 ص 126)