سلام دوستای گلم...
این چند وقت از بس وبلاگای طنز رفتیم جو گرفتمون و گفتیم یه آپ طنز هم داشته باشیم :
نسبت های فامیلی :
:: خاله ::
معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش کشک.
ضرب
المثل: خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام
زائیده، خاله زام هو کشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه
خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود.
زیر شاخه ها:
شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است.
دختر خاله/پسر خاله: همبازی
دوران
کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.
نکته: داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
:: عمه ::
معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد یا هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل :
1. جواب همه ی فحش هایی که می دهید. مثال: ...
2. جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره...
3. خیلی چیزهای بدِ دیگه که از ذکر مثال معذوریم...
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
ضرب المثل: ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقش های سمبلیک).
زیر شاخه ها:
شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه:
همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند.
چهره های معروف: عمه لیلا. ترجیع بند: دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست.
مشاغل کاذب: Match-Making
نکته: داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است.
:: دایی ::
معنای لغوی: برادر مادر
معنای استعاره ای: هر مردی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد یا هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش
سمبلیک: یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس
گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد.
غذای مورد علاقه: فسنجون.
ضرب المثل: عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود.
زیر شاخه ها:
زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید.
پسردایی/دختردایی:
همبازی
دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم ساپورتتان می کنند.
چهره های معروف:دایی جان ناپلئون.
مشاغل کاذب: ....!
نکته: داشتن یک دایی خوب و لوتی دارای خواص بسیاری است!
:: عمو ::
معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش
سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید
کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به
مناسبت آمدنش قورمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر
فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قورمه سبزی، آبگوشت.
ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند.
زیر شاخه ها:
زن عمو: یک زن که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر شما می گیرد.
دخترعمو/پسرعمو: همبازی
دوران
کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید.
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو جون سلیمون.
مشاغل کاذب: بازی در قصه های ایرانی.
نکته: داشتن یک عموی پولدار خیلی خوب است...
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی باحال بود ! :)
سلام...
ممنون...لطف دارین...
خوشم مباد هرچیزی رو که می خوای نشون بدی بهترینش رو نشون می دی
خیلی عالی بود. کلی خنده در وکردیم