یادش بخیر دوران دانشگاه...یادمه یه خودکار کنار اتاق گذاشته بودیم تا یکی سوتی می داد امونش نمی دادیم و می نوشتیم روی دیوار
تازه تاریخ و سوتی دهنده و...
یادش به خیر...
***********
این
سوتی ها بخشی از زندگی دانشجویی دوستانی است که به سوتی گرفتن از هم دیگه
معتاد شده بودند و این اواخر برا هم سوتی می ساختند و دیوارای اتاق هاشون
پر شده بود از سو تی های جورواجور:
حامد:چند سال دیگه چه جوری به من بگن حامد تو دیدی اسم یه آدم 40 ساله حامد باشه!!!
حیات:پرتقال خوردنی نیس پوست کندنیه؛نه منظورم نوشیدنی بود!!
فریبرز:امشب شب عاشوراس(21 رمضان)!!!
موریس:این چایی همونه که توش پلاستیک درست کردی!!!
حامد:ساسان یه فال بگیر 4 حرفی به نیت 14 معصوم!!!
موریس:فریبرز ماست و خیار نخور؛تو دلت شیر ماست میبنده؛رو دل بند میشی!!!
مودبیان:زندگی بس ناجوانمردانه سرد است!!!!
موریس در جواب سوتی بالا:درستش سخت است مگه نه!!!!
صمد زارع:بابا این کتابه رو با ماشین حساب تایپ کردند!!!
حامد در سلف دانشگاه:آقا تو رو خدا رون نذار؛سینه بذار(غذا ماهی بود)!!
موریس:دختری که 160 سانتی متره آنقدر بلنده که انگار یه متره!!!!
صمد زارع: استخاره کن تا برات فال بزنم!!!!
امین:سگ مرد؛خورد!!!!
در کلاس آزمایشگاه بیماری؛ استاد: شکل میکروب را روی ساعت 12 میکروسکوپ ببینید. موریس: استاد بخدا ما ساعت 12 تربیت بدنی داریم!!!!!
موریس:ستار از بچگی ریش داشت؛نه منظورم کودکیش بود!!!!!
دایی حامد:نکن صورتتو تمیز با این عرقتو!!!
ابودودر:جزوه سوالات ژنتیک بیوشیمی را داری!!!
فریبرز:به طرف شماره دادیم گرفت؛بعد هم براش زنگ نزدیم!!!
موریس:من خوراک همبرگر بخورم سحر را است!!!
حامد:نوار را ضبط کردیم رو کامپیوتر!!
موریس:اسهال باعث میشه DNA های ضروری بدنت دفع شه!!!!!
حیات:چیه همه زانوی غم به دل گرفتید!!!
موریس:حامد تو مثل کسی هستی که تو سر بالایی ترمز بریدی!!!